سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
کد خبر: 1010894
۱۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۱
پیامبر

حوزه/ شاعر معاصر و آیینی استان یزد به مناسبت مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشعاری را در مدح پیامبر رحمت سروده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در یزد، استاد سید فضل الله طباطبایی ندوشن «امید» با تبریک عید سعید مبعث به همه دوستداران پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم، دو غزل و دو بیتی و یک رباعی به پیشگاه آن حضرت تقدیم کرده است.

غزل «آتش غیرت»

تا بر گل رخسار تو چشم سحر افتاد

جان شب از اندیشه آن در خطر افتاد

تابان دل مهتاب شد از نور نگاهت

وقتی به دو ابروی تو او را نظر افتاد

وقتی غزل عاطفه و عشق سرودی

شیرینی گفتار تو در نیشکر افتاد

با عشق تو دستان یداللهی مولا (ع)

بر پیکر نمرودوَشان با تبر افتاد

در عصر شبیخون شرارت؛ سخن تو

شد آتش غیرت به درخت شرر افتاد

آموخت اگر گل روش عطر فشانی

بر کوچه‌ی دیدار تو او را گذر افتاد

ای ابر کرامت به «امید» کرمِ تو

خورشید فروزنده، ز دستش تبر افتاد

دوبیتی ۱

تمام آفرینش، سبز پوش است

حریم عرش، لبریز از سروش است

ملائک پای کوبان، نغمه بر لب

محمد (ص) خلعت بعثت به دوش است

دوبیتی ۲

... و دریای عطوفت بود در جوش

هنوز از باده تکریم مدهوش

فرو می‌آمد از طور تجلّی

محمد (ص) بیرق توحید بر دوش

رباعی

ای عاشق دیدار تو فردوس برین

فرش ره تو، شهپر جبریل امین

عالم همه خاتم است؛ ای آیت نور!

بر خاتم هستی است نام تو نگین

غزل «نخلِ آداب»

کویری بود؛ امّا آسمان را آب می‌بخشید

لباس روشنی را بر تن مهتاب می‌بخشید

به سروی سبز می‌مانست فکرِ آبی‌اش وقتی

به توفان جهالت‌های وحشی، خواب می‌بخشید

حریرِ گفته‌هایش، چشمِ جادوی تفاخر را

به آیینِ جوانمردی، نگاهی ناب می‌بخشید

خدا را در دلِ صحرای خالی از گُلِ باور

بیابان گردها را نخلی از آداب می‌بخشید

کویری بود؛ امّا شادی بارانِ رحمت را

جوانمردانه حتّی بر تنِ مرداب می‌بخشید

نه شاعر بود؛ امّا با نگاهی از غزل لبریز

خیالِ شاعران را آفتابی ناب می‌بخشید

رسول الله (ص) مردی صادق و سبز و صمیمی بود

(امید) و عشق و ایمان بر اولی الالباب می‌بخشید

کتاب «کوچه های روبرو» ص ۶۴

انتهای پیام/۳۱۳/۴۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منصوری دهج IR ۱۴:۳۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
    1 0
    بسیار زیبا
  • محمد مهدی اسلامی IR ۱۲:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳
    0 0
    با سلام و درود بر این استاد مکرم جناب آقای سید فضل الله طباطبائی وفقه الله تعالی ، ضمن تشکر از بابت سروده ی بسیار زیبا و دلنشینشان و با کسب اجازه از محضر مبار ک آن بزرگوار ، بر حسب عادت خود در پایان این سروده ی شیرین تر از عسل آن عزیز ، این حقیر اضافه می کنم : __بر فرق سر دشمن تو خور د و شکافتش __ بیچاره زهوش رفته و در دم دمر افتاد __ از خدای تعالی برای این عزیز و بزرگوار و مردم شریف و ولایتمدار دارالمؤمنین یزد بهترین ها را خواهانم .